سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادرانت، کسی است که در نصیحت تو، کمتر سازش کند . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 96 خرداد 9 , ساعت 9:28 صبح

17-لزوم انعکاس تحلیل ها و موضع گیریها به مردم

    «تحلیلتان را مردم بدانند، منعکس کنید. همین نشریّات دانشجویی چیز خوبی است؛ البتّه به شرطی که با این گرایشی که این آقای رئیس عزیز تشکیلات بیان کردند، وفادار بمانند و این استدلالهای انقلابی شما را منتشر بکنند تا مردم اینها را بخوانند؛ یعنی واقعاً تحلیلهای دانشجویی تحلیلهایی باشد که مردم مطّلع بشوند. خب، یکی از کارهای آسان به نظر من این است که در سخنرانی‌های قبل از خطبه‌های نمازجمعه یک برنامه‌ریزی بکنند، دانشجوهایی که اهل حرف زدن هستند، از طرف جمع پشتیبانی بشوند، کمک بشوند، متنهای خوبی تهیّه کنند، بروند در نماز جمعه [بخوانند]. مثلاً قبل از خطبه‌های نمازجمعه -که حالا مسئولین میروند و صحبت میکنند- یک فصلی هم برای دانشجوها گذاشته بشود. فرض کنید نماز جمعه‌ی یک شهری مثل تهران، مثل اصفهان، مثل مشهد، مثل تبریز، جای کوچکی نیست؛ یک دانشجو برود آنجا حرف بزند، یک عالَم مطلب بیان میکند؛ اینها چیزهای باارزشی است؛ یا مثلاً فرض کنید [نمازجمعه‌ی] تهران. دشمن هم بداند تحلیل شما را؛ یعنی وقتی‌که شما تحلیل کردید حادثه را، موضع‌گیری کردید، اعلام موضع کردید، دشمن هم مطّلع بشود؛ و مطّلع میشود، او زودتر از بعضی از دوستان مطّلع میشود. منطقی و مستدل [هم] باشد؛ این حضور فکری است.»

18-لزوم حضور فیزیکی در مواقع مورد نیاز

    «حضور جسمی -یا به قول شماها حضور فیزیکی- هم گاهی لازم است؛ اجتماعات لازم است، اجتماعات هیچ اشکالی ندارد، البتّه قانونی باشد. حالا یک وقت قانون یک جا ممکن است یک سخت‌گیری‌ای بکند، یک اشکالی داشته باشد، ایرادی ندارد؛ حالا بالاخره همیشه که همه‌چیز برطبق مراد انسان نیست؛ اجتماعات شما خوب است، اجتماع داشته باشید در مسائل مهم و به شیوه‌ی درست...»

19-تبیین، وظیف? تشکلهای انقلابیِ دانشجویی

    « تبیین اساس کار ما است. ما با ذهنها مواجهیم، با دلها مواجهیم؛ باید دلها قانع بشود. اگر دلها قانع نشد، بدنها به راه نمی‌افتد، جسمها به‌کار نمی‌افتد؛ این فرقِ بین تفکّر اسلامی و تفکّرات غیر اسلامی است. ... فَاِنَّما عَلَیکَ البَلاغ؛ به پیغمبر خدا میگوید وظیفه‌ی تو رساندن است، حرف را باید برسانی. باید تبیین کنید؛ حرفهایتان را، نظراتتان را بگویید؛ در مسائل مهمّ کشور؛ در مسئله‌ی اقتصاد مقاومتی تبیین کنید، در مسئله‌ی پیشرفت علمی -اینها مسائل مهمّ کشور است- در مسئله‌ی ارتباط با آمریکا [تبیین کنید]؛ برای خیلی‌ها روشن نیست. برای شما که مجموعه‌های دانشجویی هستید، اگر روشن نیست، بروید برای خودتان روشن کنید؛ اگر روشن است، برای مجموعه‌ی دانشجویی تبیین کنید. چرا بنده این‌قدر اصرار دارم که ارتباط با آمریکا نبایستی برقرار بشود حتّی مذاکره، جز در مسائل مشخّص و معیّنی که حالا اقتضای مصلحت باشد؛ علّتش چیست؟ ...»

 

20- بالا بردن سطح آگاهی سیاسی و دینی

   «سطح آگاهی سیاسی و دینی خودتان را افزایش بدهید. نگویید ما همه چیز را بلدیم، به همه چیز مسلّطیم؛ نه، گاهی سطح آگاهی‌های سیاسی کم است، گاهی سطح آگاهی‌های دینی کم است. امروز امکانات فراوان است برای این معنا؛ هم در مورد سیاست، هم در مورد دین. ... آگاهی‌های علمیِ دینی و سیاسی خودتان را افزایش بدهید، کتاب‌خوانی، شنیدن از برجستگان حوزوی و دانشگاهی.»

21-توصیه به برگزاری تورهای علمی دانشجویی

    «تورهای علمی؛ خیلی از شماها از پیشرفتهای کشور واقعاً مطّلع نیستید؛ یعنی سنّتان هم اقتضا نمیکند؛ دبیرستان بودید حالا هم آمده‌اید دانشگاه، فرصت نکرده‌اید. ما دائم گفتیم نانو، شما میدانید که بله یک نانویی وجود دارد، یک کسانی هم دارند کار میکنند؛ نرفتید آزمایشگاه نانو را ببینید، نرفتید بعضی از آزمایشگاه‌های علمی را یا محصولات علمی را ببینید، نرفتید کارهای خدماتی‌ای را که بعضی از نهادهای خدماتی کرده‌اند ببینید؛ واقعاً تورهای علمی بگذارید، بنشینید تفاهم کنید، چهل پنجاه نفر از بچّه‌ها راه بیفتند بروند اینجا آنجا و ببینند. خب شما مناطق آزاد را می‌بینید غصّه‌دار میشوید -حق هم دارید- امّا بروید این‌چیزها را هم ببینید تا امیدوار بشوید، خوشحال بشوید؛ و ببینید این‌چیزها هم در کشور هست؛ این سطح آگاهی‌ها را بالا میبرد.»

22-توصیه به ایجاد کرسی های آزاد اندیشی

 «]ایجاد] کرسی‌های آزاداندیشی، البتّه همراه با حضور و راهنمایی اساتید برجسته. به نظر من این‌هم یک وظیفه‌ی دیگر است که وظیفه‌ی سوّم است.»

23-لزوم افزایش و توسع? مخاطبان در سطح دانشجویی

    «یک وظیفه‌ی دیگری برای تشکّلها وجود دارد و آن توسعه‌ی مخاطبان در سطح دانشجویی است؛ مخاطبانتان را افزایش بدهید. از این پنج میلیون دانشجو، تعداد کسانی که مخاطبان شما هستند خیلی کمند، نسبتشان خیلی نسبت پایینی است؛ کاری کنید که این نسبت بالا برود؛ نمیگویم صددرصد، نمیگویم هشتاددرصد امّا بالاخره نسبت را بالا ببرید. این‌هم راه دارد؛ راهش را پیدا کنید. شما که این‌قدر خوش‌فکرید، بااستعدادید، باذوقید ببینید چه‌جوری میشود مخاطبان گسترده‌تری را پیدا کرد. خب، [این هم] الزاماتی دارد: باید انسان اخلاق داشته باشد، حوصله داشته باشد، تحمّل شنیدن حرف مخالف داشته باشد -از این چیزها لازم است دیگر- مسلّط بر مطلب باشد تا بتواند. گاهی اوقات حتّی لازم میشود که انسان [فقط] با یک مخاطب حرف بزند؛ یعنی برای اقناع یک مخاطب. [برای] خود بنده در آن دورانهای کذائی سختِ اختناق، اتّفاق افتاده بود که دو ساعت، سه ساعت با یک نفر صحبت میکردم سر یک قضیّه‌ای که او را قانع کنم؛ گاهی با دو نفر، گاهی با پنج نفر، گاهی جلسات مکرّر نوبه‌ای، گاهی همین‌طور دفعی؛ اینها چیزهایی است که اثر میگذارد. بنابراین مخاطبانتان را توسعه بدهید.»

24-تأکید بر پرهیز از تقیّه در دفاع از نظام اسلامی

   «در دفاع از نظام اسلامی هیچ تقیّه نکنید و صریح باشید؛ نظام اسلامی مایه‌ی افتخار است. بله، در دنیا و در داخل، کسانی هستند که بخواهند نظام اسلامی را کم‌قدر جلوه بدهند -هستند کسانی از این قبیل- امّا اینها اشتباه میکنند و راه غلطی را دارند میروند؛ بعضی‌ها عمداً، بعضی‌ها هم از روی ناآگاهی. نظام اسلامی مایه‌ی شرف است، مایه‌ی افتخار است؛ دشمن شما، نقصها را میبیند و با تکیه‌ی بر آن نقصها و قصورها و کمبودها مدام میخواهد بزند توی سر انقلاب؛ در قبال آن نقصها و کمبودها، چندین برابر پیشرفت هست، موفّقیّت هست. مهم‌ترین موفّقیّت این است که امروز 37 سال، 38 سال است که یک جبهه‌ی عظیم قدرت مادّی -از شرقی تا غربی و انواع و اقسامش- سعی کرده‌اند این انقلاب را و این ملّت را و این نظام را به زانو دربیاورند و نتوانسته‌اند؛ مگر این شوخی است؟ یک اَخم به فلان پادشاهیِ پرمدّعا میکنند، همه‌شان به خودشان میلرزند و سعی میکنند دل طرف را به دست بیاورند؛ میروند، می‌نشینند، صحبت میکنند، میبندند، رشوه میدهند. 37 سال است دارند علیه انقلاب اسلامی [کار میکنند]: کار نظامی کردند، کار امنیّتی کردند، کار جاسوسی کردند، کار فرهنگی کردند؛ هزار کار کردند، [امّا] جمهوری اسلامی روزبه‌روز قوی‌تر شده. آقاجان! امروز جمعیّت شما و کیفیّت شما -مجموعه‌ای که طرف‌دار انقلابید- از اوّل انقلاب بمراتب بیشتر است؛ قبلاً شرح دادم این را. این معنایش چیست؟ این معنایش این است که انقلاب یک موجود زنده است و دارد روزبه‌روز رشد میکند؛ این افتخارآمیز نیست؟

البتّه اینکه میگویم از نظام دفاع بکنید، بعضی‌ها عادت کرده‌اند نظام را به‌معنای رهبری میگیرند؛ مثلاً در فلان قضیّه، ضدّ نظام حرف زد، یعنی ضدّ رهبری، یا از طرف نظام دارد حمایت میشود، یعنی [از طرف] رهبری؛ بنده مقصودم این نیست. رهبری، بخشی از نظام است؛ مراد من از دفاع از نظام به‌هیچ‌وجه دفاع از رهبری نیست؛ دفاع از مجموعه‌ی نظام است که مجموعه‌ی ارزشهای درهم‌تنیده‌ای است که بحمدالله این‌جور استوار مانده. این را بدانید جوانهای عزیز! بنیه‌ی این انقلاب خیلی قوی است؛ قدرتِ رویش و استعداد رویش او خیلی بالا است؛ نیرو میخواهد، کمک میخواهد، توان میخواهد، الحمدلله دارد. البتّه مشکلات هم هست؛ چه مشکلات داخلی، چه مشکلات خارجی. نمیشود [این را] بدون مشکلات فرض کرد؛ همه‌ی حوادث اصلاحی عالم، بالاخره یک مشکلاتی در پیش روی خودشان داشته‌اند؛ جمهوری اسلامی هم دارد، انقلاب اسلامی هم دارد.»

25-تأکید بر توسعه و تداوم اردوهای جهادی

«اردوهای جهادی را توسعه بدهید، تداوم بدهید. ...  این اردوهای جهادی، هم تمرین است، هم خدمت است، هم خودسازی است، هم آشنایی با فضای جامعه است؛ خیلی چیز با ارزشی است. روزبه‌روز اینها را بتوانید توسعه بدهید؛ جهاد هم هست، واقعاً جهاد است؛ کار است، جهاد است، تلاش است، خدمت به محرومین است...»

26-دنبال کردن سبک زندگی اسلامی ایرانی در اندیشه و عمل

«سبک زندگی اسلامی ایرانی را در اندیشه و عمل دنبال کنید؛ مسئله‌ی مهمّی است. بنشینید رویش فکر کنید، مصداقهایش را مشخّص کنید، بعد خودتان عمل کنید و این را به عنوان دستورالعمل [منتشر کنید]؛ فرض کنید یک جزوه منتشر بشود در مورد سبک زندگی اسلامی من باب مثال در مسیرها. حالا بنده در آن مثالهایی که آن دو سه سال قبل از این راجع به این قضیّه زدم، مسئله‌ی پشت چراغ قرمز ایستادن را هم مثال زدم؛ همین موضوع را میشود گسترش داد؛ میشود تبیین کرد. کار شماها است؛ کار شما جوانها است که هم حوصله دارید، هم استعداد دارید، هم مغزش را دارید، [هم] توانایی‌اش را دارید؛ خب، بکنید این کارها را.»

27-تأکید بر تقویت گفتمانهای اصلی

     «گفتمان عدالت، اقتصاد دانش‌بنیان، پیشرفت ایرانی اسلامی، شتاب در یافته‌های علمی؛ اینها گفتمانهای اصلی است؛ این گفتمانها را تقویت کنید. گفتمان اقتصاد مقاومتی خیلی گفتمان مهمی است.»

28-تشکیل جبه? واحد ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی در سطح دانشجویان جهان­اسلام

     «یکی دیگر از مسائلی که به نظرم میتوانید شما انجام بدهید تشکیل یک جبهه‌ی واحد ضدّآمریکایی و ضدّصهیونیستی در سطح دانشجویان جهان اسلام است؛ این کار را بکنید. بنشینید، فکر کنید، بعد یک جبهه‌ی ضدّصهیونیستی و ضدّآمریکایی [تشکیل بدهید]. امروز وسیله‌ی ارتباط هم آسان است، دیگر نامه‌نگاری و پست و تلگراف و مانند اینها لازم ندارد. در فضای مجازی تماس بگیرید، کمااینکه در موارد مشابهی این کار انجام گرفته. به قول این فرنگی‌مآب‌ها یک کمپین‌های عمومی دنیای اسلامی تشکیل بدهید علیه تسلّط آمریکا، از لحاظ ضدّیّت با سیاستهای آمریکایی و سیاستهای صهیونیستی. میلیون‌ها عضو وارد این مجموعه بشوند، وارد این جریان فکری بشوند و برایشان خوراک تهیّه کنید؛ آن‌وقت آنها هم برای شما خوراک تهیّه میکنند، چون در دنیای اسلام هم بالاخره افکار خوب دانشجویی وجود دارد؛ یک جمعیّت عظیم دانشجویی در دنیای اسلام به وجود بیاورید.»

29- پرهیز از متهم کردن افراد به غیرانقلابی به دلیل انطباق نداشتن کامل فکری با شما

     « دهمین مطلب به شما عزیزان تشکّلها این است که هرکسی را به صِرف اینکه با فکر شما به‌طورکامل انطباق ندارد متّهم به انقلابی نبودن نکنید. ممکن است کسی صددرصد با فکر شما منطبق نباشد، یک اختلافاتی داشته باشد، پنجاه درصد مثلاً منطبق باشد امّا انقلابی باشد؛ انقلابی بودن بالاخره معیارهایی دارد، این معیارها در او ممکن است وجود داشته باشد؛ فوراً آدمها را متّهم به ضدّانقلاب یا غیر انقلابی نباید کرد. همین‌طور که من روز چهاردهم خرداد در حرم حضرت امام (رضوان‌الله‌علیه) بیان کردم، انقلابیگری هم مثل ایمان است و مراتبی دارد؛ مرتبه‌ی اوّل، مرتبه‌ی دوّم، مرتبه‌ی سوّم؛ بله، بعضی از مراتبش بالاتر است و بهتر است، بعضی مراتبش پایین‌تر است امّا همه مؤمنند، حساب مؤمن با غیر مؤمن فرق میکند، با منافق فرق میکند ولو درجاتشان درجات یکسانی نباشد.»

30-تأکید بر هم افزایی تشکّلهای انقلابی

      «تشکّلهای انقلابی با هم هم‌افزا باشند. گاهی شما با هم اختلافاتی دارید؛ تشکّلهای انقلابی سر یک چیزهایی با هم اختلاف دارند؛ خب داشته باشند، درعین‌حال با این اختلافات هم‌افزایی داشته باشید، نقاط مشترک را بگیرید؛ یعنی اختلافات موجب نشود که به یقه‌گیری و به مقابله و این چیزها بینجامد؛ این را به نظر من در محیط دانشگاه سعی کنید جا بیندازید؛ رواداری و تحمّل؛ تحمّل مخالف که مصداق کاملش هم این است.»

31-توصیه به داشتن نگاه راهبردی به انقلاب

      «به انقلاب نگاه راهبردی داشته باشید؛ برای بیست سال، سی سال آینده فکر کنید همچنان‌که دشمن شما فکر میکند. عزیز من! شما امروز مثلاً بیست‌ودو سه سالت است، بیست‌وسه چهار سالت است، بیست‌وپنج سالت است؛ بیست سال دیگر شما یک مرد چهل ساله، چهل‌وپنج ساله هستید و احتمالاً منشأ یک خدمت بزرگ، یک کار بزرگ در این کشور خواهید بود. نمیگویم که حتماً باید شغل دولتی داشته باشید. .... امّا بالاخره رؤسای جمهور آینده، وزرای آینده، نمایندگان مجلس آینده، مسئولین گوناگون آینده از میان همین شماها هستند؛ دانشجویان امروزند؛ نگاهی بکنید که شامل آن روز بشود، دنیایی تصویر بکنید که آن روز که میخواهید در آن دنیا نقش‌آفرینی بکنید آن دنیا را بپسندید؛ یک چنین تصویری داشته باشید؛ این تصویر آرمانی را دنبال کنید.»

32-حساس بودن روی مسئله‌ی فتنه

      «یکی از چیزهایی که خیلی مهم است که حالا نمیشود از این بگذرم و باید بگویم [این است که] رسم شده که از امام و نظام و انقلاب دم بزنند امّا با کسی هم که میگوید «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» همکاری کنند یا از او حمایت کنند؛ این نمیشود. موضع بنده در این مورد کاملاً صریح است؛ من بارها گفته‌ام که برای من این تقسیمات اصولگرا و اصلاح‌طلب و اصلاح‌طلب مدرن و سنّتی و از این حرفهایی که میزنند، مطرح نیست؛ من به این اسمها اصلاً اهمّیّتی نمیدهم و توجّه ندارم؛ به محتواها کار دارم؛ امّا روی مسئله‌ی فتنه حسّاسم. حالا البتّه اکثر کسانی که در آن تظاهرات شرکت داشتند مردم معمولی بودند و هیچ تقصیری هم نداشتند امّا یک عدّه‌ای سردمداری میکردند، یک عدّه هم سوءاستفاده کردند و گفتند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»؛ دیگر از این صریح‌تر؟ آیا این شعار داده شد یا نه؟ خب اگر این شعار داده شده، تبرّی از این شعار، آن روز هم لازم بود و باید میکردند که نکردند، حالا هم یک عدّه‌ای از آنها حمایت بکنند، آن‌وقت دم از امام و طرف‌داری از امام و طرف‌داری از نظام و طرف‌داری از انقلاب هم بزنند! این نمیشود، این قابل قبول نیست. این پدیده‌ی بسیار بدی است، پدیده‌ی زشتی است، این پدیده را ما اصلاً نمی‌پسندیم.»

33-توجه به عقلانیت و استفاده از تجربه ها

     « مسئله‌ی عقلانیّت. امروز راجع به عقل و عقلانیّت و عقلا و عقلای قوم و مانند اینها خیلی حرف زده میشود؛ [میگویند] عقلای دو جناح بنشینند با همدیگر حرف بزنند؛ عقل‌گرایی. خب ما خیلی موافقیم با عقل‌گرایی. قرآن هم راجع به عقل خیلی حرف زده، اسلام راجع به عقل خیلی توصیه کرده، امام بزرگوار یکی از بزرگ‌ترین عقلای عالم بود؛ اهل عقل بود، اهل تعقّل بود، انقلاب هم انقلاب عقلائی بود با مبانی محکم؛ بنابراین ما موافقیم. منتها [باید دید] عقل چه اقتضاء میکند. این کسانی که امروز طرف‌دار گرایش به غربند، به نظر من عقلشان را باخته‌اند، تعقّل نمیکنند. اینهایی که میگویند برای پیشرفت کشور باید به غرب تکیه بکنیم و به غرب پناه ببریم و با آنها رفاقتمان را تشدید بکنیم، به نظر من عاقلانه حرف نمیزنند. خب غرب به ما تجربه‌هایی داده. اوّلین کاری که عقل میکند [این است که] باید از تجربه‌ها استفاده کند. رضاخان را غربی‌ها بر ما تحمیل کردند، بیست سال آن استبداد و دیکتاتوری عجیب‌وغریب و بی‌نظیر؛ بعد غربی‌ها محمّدرضا شاه را بر این کشور تحمیل کردند، مردم که نقشی نداشتند، غربی‌ها نشستند و گفتند ایشان به جای پدرش باشد؛ بعد غربی‌ها به او کمک کردند تا بتواند یک حکومت ملّی را سرنگون کند، غربی‌ها خودشان مستقیماً در بیست‌وهشتم مرداد حکومت مصدّق را -که یک حکومت ملّی بود، کاری به اعتقادات مصدّق ندارم، بالاخره حکومت ملّی بود- سرنگون کردند؛ غربی‌ها در این کشور ساواک را راه انداختند [به‌عنوان] وسیله‌ای برای سرکوب عجیب‌وغریب هر فکر مخالف! ...  عقلانیّت این است که انسان با یک چنین دشمنی، با خرد، با تدبیر، با حذر، با فریب نخوردن، با نزدیک نشدن به میدان توطئه‌ی او، با وارد نشدن در میدانی که او ترسیم کرده، با اینها باید انسان پاسخ بدهد. بله، آنها در قضیّه‌ی منطقه‌ی غرب آسیا -منطقه‌ی سوریه و لبنان و مانند اینها- خیلی دلشان میخواهد با ایران بنشینند هماهنگی کنند؛ گفته‌اند هم؛ [امّا] ما نمیخواهیم. مشکل آنها اصلاً حضور ایران است، آنها به این قصد مذاکره میکنند که حضور ایران را متوقّف کنند؛ ما سرِ چه چیزی با اینها مذاکره کنیم؟ آنها میگویند ایران اصلاً باید نباشد و در این منطقه حضور نداشته باشد، مشکل آنها این است؛ این مشکل را میخواهند حل کنند؛ ما چرا کمک کنیم به حلّ این مشکل آنها؟ ما بعکس میخواهیم آمریکا حضور نداشته باشد. بنابراین عقلانیّت هم این است.»

34-پیروزی، عاقبت ایستادگی

     «خب دیگر به نظرم خیلی صحبت کردیم. بالاخره عزیزان من! ما ایستاده‌ایم؛ بنده‌ی حقیر وظیفه‌ی دینی‌ای دارم، وظیفه‌ی شرعی‌ای دارم، وظیفه‌ی اخلاقی‌ای دارم؛ در مواجهه‌ی با ضدّ انقلاب و معارضین انقلاب ایستاده‌ام و تا جان در بدن دارم این ایستادگی وجود دارد. و به این مردم هم اعتماد دارم؛ در میان نخبگان کشور ازجمله دانشگاهیان و دانشجویان، آن‌قدر عناصر مؤمن و طرف‌دار ایستادگی در این راه وجود دارد که هر آدم دلسردی را هم دلگرم میکند؛ چه برسد به کسی مثل بنده که خودش به‌خودی‌خود دلگرم است. این ایستادگی بنابراین وجود دارد و عاقبت ایستادگی هم پیروزی است.»

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ