سه شنبه 87 فروردین 27 , ساعت 11:13 عصر
شعر از فاضل نظری
از باغ می برند تا چراغانیت کنند
تا کاجهای جشن زمستانی ات کنند
پوشانده اند از صبح تورا ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانیتکنند
یوسف.از این رها شدن چاه دل مبند
این بار می برند تا زندانیت کنند
ای گل گمان نکن به جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلبکرده همیشه مراد نیست
شاید
بهانه ایست تا قربانی ات کنند
نوشته شده توسط عمران زاده | نظرات دیگران [ نظر]