غزالی تربیت را شناخت خدا از راه تصوف و عرفان و جهاد با نفس و ریاضت میداند و ابن مسکویه هدف را وصول به حق و سعادت و زیبایی معرفی میکند و یا جمعیت اخوان الصفا هدف تربیت را تقویت مبانی افکار فلسفی و عقاید سیاسی ذکر میکنند.
در اسلام هدف کلی رساندن فرد به مقام عبودیت و یا پرورش عبدی صالح است.
1- تربیت به معنی پروردن و پروراندن از مادهی «ربو» است و این لغت به معنای بالا رفتن، اوج گرفتن و افزودن، رشد کردن است.
2- تربیت رشد طبیعی و تدریجی و هماهنگ نمودن همهی نیروها و استعدادهای آدمی است.
3- تربیت عبارت از مجموعهی روشهایی است که از ابتدای تولد و حتی قبل از تولد باید به کاربرد تا استعدادهای نهفته در وجود انسان رشد و نمو لازم را پیدا نموده و در مسیر تکامل قرار گیرد.
4- تربیت عبارت است از پروردن قوای جسمی و روحی انسان برای وصول به کمال مطلوب.
5- تربیت کشف، به کار انداختن و بهرهگیری از استعدادها میباشد.
6- تربیت آفرینندگی انسان توسط انسان است ولی بر اساس قواعد و ضوابط یک فکر یا یک مکتب
7- تربیت گاهی توسط خود صورت میگیرد و زمانی هم توسط خود و دیگران.
8- تربیت یعنی سازندگی مردم و اصلاح محیط ویا ساختن شخص.
9- تربیت ایجاد ملکات از طریق عادت یا اختیار یا ملکه «فن تشکیل عادت».
10- تربیت به معنی تهذیب وزدودن یا رشد و افزایش استعمال شده که به معنی زدودن خصوصیات ناپسند اخلاق است.
11- تربیت عملی است عمدی و آگاهانه و دارای هدف از سوی فردی بالغ به منظور ساختن، پروردن و دگرگون کردن فرد.
12- تربیت ایجاد عمل یا عکس العمل مناسب در برابر برخی از عملهای رفتاری است.
13- تربیت تعدیل یا افزایش خواهشهای طبیعی و تنظیم کیفیت بهره برداری از نیروی غریزی است.
14- تربیت عبارت است از انتقال سنن و آداب و رسوم و مهارتها و فرهنگ یک جامعه به اعضای جوانتر و یا انتقال میراث اجتماعی.
15- تربیت عبارت است از تحول و انتقال یا پرورش سرمایهی تمدن از نسلی به نسل دیگر که خود موجب تراکم و ترقی تمدن میباشد.
16- تربیت امری معرفتی و ایمانی یا شناختی است و نه اطلاعاتی و شناختی.
17- تربیت امری جستجو مدار و مسئله مدار است و نه نتیجه مدار و پاسخ مدار.
18- تربیت بر اساس فطرت همان عبودیت است و عبودیت رهیابی به ربوبیت میباشد.
19- تربیت یعنی در خردسالان یا بزرگسالان بعضی حالات جسمانی و عقلانی و اخلاق را ترقی دهند و آنها را برای زندگی در جامعه سیاسی و در محیط مربوط به خود ایشان مهیا سازند.
20- تربیت عبارت از فراهم کردن زمینهسازی یا ایجاد رشد حتی الامکان کامل توانائیهای هر شخص به عنوان فرد و نیز به عنوان عضو جامعهای مبتنی بر همبستگی و تعاون است.
21- تربیت سعادت دین و دنیا وآخرت را حاصل کند، خشنودی خدا را بدست آورد و نفس اماره را مطیع اخلاق خود را مهذب نماید.
22- تربیت به معنای رشد دادن یا ربانی کردن و دادن نقش مناسب به انسان، بدانگونه که خدا ترسیم فرموده است.
23- تربیت شکل خارجی و تحقق بیرونی فطرت است.
24- تربیت همان ایجاد یا کشف یا رشد و بسط استعداد موجود و قوای مکنونه کودک است.
25- ادب و تربیت: هر که حد و اندازه هر چیزی را نگه دارد به او گویند با ادب است. اگر توسط انسان و با برنامهی نظام یافتهای تحقق یابد در این موارد واژهای تربیت کردن به کار برده میشود.
ولی اگر تربیت که همان ایجاد دگرگون و تحول است توسط انسان یا قصد و شعور و یا برنامهای تنظیم یافته انجام نگیرد بلکه حوادث زندگی و روزگار، سختی ها و دشواریها آدمی را بیدار سازد. کلمهی ادب مورد استفاده قرار میگیرد.
26- تربیت:
از نظر مکتب ما پرورشی است نه حفاظت.
ساخت صفات است نه ساخت عادات.
ایجاد خوی و ملکه است نه ایجاد انگیزهها.
تاسیس اعتقاد است نه القاء نظرات.
27- تربیت یک امر تعاونی بین متربی و مربی است تا متربی خود را بسازد.
28- تربیت عبارت است از تخلیه، تحلیه، تجلیه.
29- ایجاد یا زمینه سازی یاتحریک و تحریض آن توسط مربی زمینه ساز بروز و ظهور آن است.
30- تربیت عبارت است از فن جلوگیری از تشکیل عادات و حاکمیت اراده در همهی احوال.
31- تربیت جهت دهی یا حرکت اصلاح نفس و هدایت آن است.
32- تربیت وظیفه اساسی فن تربیت در میان یک ملت، عبارت از پیش بینی و جلوگیری انحطاط اجتماعی یا فردی یااخلاقی است.
33- تربیت غایت محور یا متربی محور یا مربی محور یا ساختار محور یکسان است و لیکن استعدادها مختلف.
34- تربیت عبارت است از مراقبت یا پرورش و سرپرستی از فرآیند رشد آدمی.
35- تربیت عبارت است از یک اثر عمدی و یک طرفه یا دو طرفه از جانب بزرگسال بر روی کودک به منظور سازگار کردن او با قوانین و مقررات اجتماعی.
36- هدف تربیت باید توسعه یا تراکم و تحقیق ظرفیت درونی کودک باشد نه تراکم و اندوختن اطلاعات و مطالب صوری و بیرونی.
37- در روش تربیت فعال یا منفعل، مربی ابداع کننده و خلق کننده است، حال آنکه در روش انفعالی مربی القا کننده و ایجادکننده قالبی و صوری مفاهیم تربیتی است.
38- تربیت اصلی به وسیله خود کودک در درون وی صورت میگیرد و پدر و مادر، معلم و مربی تنها مددیار و وسیله در اختیار گذار و مدل نما و محروک و مشوقند و بس، همانند طبیب در معالجهی بدن.
فصل دوم: نظرات فلاسفه و دانشمندان جهان
1- تربیت عبارت است از پرورش دادن افراد خلاق. ژان پیاژه
2- تربیت به کار انداختن زمینههای رشد و تحول و کشف استعداد در کودک به عنوان یک فرآیند، یک تلاش همیشگی یک جستجوی دائمی و یک تشنگی و کنجکاوی پی در پی است. هوارگاردنر
3- تربیت عبارت از تنظیم قوای بشری است که حسن رفتار او را در جنبههای مادی و معنوی زندگی ضمانت میکند. ویلیام جیمز
4- تربیت یک مقصد دارد و بس و آن پروردن «طبیعت» حقیقی و خدایی انسان. فروبل
5- تربیت عبارت است از استوار ساختن پارهی عادتها و قابلیتهای کسبی به جای اعمال طبیعی بدن. هوکسلی
6- مقصد اصلی تربیت، پرورش جوانان سودمند است تا برای کشور خویش مفید افتند. ویکتور پورشه
7- تربیت یگانه قصد و منظور آن این است که انسان مالک مختار نفس خود گردد. هربرت اسپنسر
8- تربیت کامل و حقیقی آن است که انسان را برای انجام وظایف فردی و اجتماعی آماده سازد. ملتون
9- مقصد نهایی تربیت اخلاقی تولید مردان کامل است، انسان وقتی کامل است که همهی کمالات ممکنه او عملی شده باشد. افلاطون
10- تربیت سه طریق دارد: اول کتاب خواندن، دوم تفکر کردن، سوم با دیگران صحبت داشتن. لوک
11- تربیت عبارت است از ایجاد عشق به حقیقت در متربی. سقراط
12- تربیت تنها ارائه درستیها به کودک نیست بلکه ایجاد عشق و رغبت به درستی ها نیز هست. کلاپارد
13- تربیت عبارت است از رشد طبیعی و تدریجی و هماهنگ تمام نیروها و استعداد بشری که در نهاد خود او موجود و مکتوم است. هانری پستالوزی
14- تربیت دگرگون کردن و اصلاح کودک نیست، بلکه پروراندن و شکوفاندن تواناییهایی است که در سرشت و نهاد اوست. بدین سان کار تربیت به هیچ رو، بازداشتن فعالیتهای طبیعی نیست بلکه آزاد گذاشتن کودک و فعالیت او و برانگیختن فعالیت در وی است. ژان ژاک روسو