«در این جنگ نرم، شما جوانهاى دانشجو، افسران جوان این جبههاید. نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنى سرباز هیچگونه از خودش تصمیمگیرى و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده میگوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاهها و یگانهاى بزرگ، چون آنها طراحىهاى کلان را میکنند. افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل میکند، هم صحنه را درست مىبینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را مىآزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم مىبینند، در چهارچوب هم کار میکنند.»[1]
1- حضور فعال:
یکى از خصوصیات خصلت بسیجى و جریان بسیجى، حضور است؛ غایب نبودن در آنجایى که باید در آنجا حاضر باشیم. این یکى از اوّلىترین خصوصیات بسیجى است[2].
پس بسیجیان و افسران جنگ نرم نباید مانند سربازان منتظر باشند تا حتما دستوری برسد بلکه باید خود همچون یک افسر به طراحی عملیاتهایی بیاندیشد و در خط مقدم عملیات خود را اجرا نماید تا سربازان به دنبال آن ها وارد عرصه شوند. اگر افسر هم لحظه به لحظه بخواهد منتظر دستور بماند خطر و تکهای غافلگیرانه سربازان را تهدید میکند. افسر جوان توی صحنه است؛ هم به دستور عمل میکند، هم صحنه را درست مىبینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را مىآزماید.
افسران در عین طراحیهای خود باید از طرح و نقشه کلان جبهه خودی خارج نشوند و دستورات را به موقع عملیاتی نمایند. در کنار مطالعه و تحلیل در جنگ نرم افسران باید تجربه عملیاتی نیز کسب نمایند و با جسم خود و جان خود صحنه را بیازمایند.
حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم مىبینند در چهارچوب هم کار میکنند.
اگرچه عرصه جنگ نرم در بستر تفکر و فکرافزارهاست اما حضور در صحنه عمل؛ رصد، طراحی و اقدام به موقع وظیفه افسران است. یعنی افسران جوان نباید صرفا در الفاظ و معانی و تعاریف بمانند بلکه باید در صحنه نیز حضور جدی داشته باشند.
«حالا شما جوانانى که گفتیم افسران جوان مقابلهى با جنگ نرم هستید، از من نپرسید که نقش ما دانشجویان در تخریب مسجد ضرار کنونى چیست؛ خوب، خودتان بگردید نقش را پیدا کنید. یا مقابلهى با نفاق جدید، یا تعریف عدالت.»[3]
وظیفه فرماندهان جنگ نرم (اساتید و مربیان)
«در زمینههاى مسائل اجتماعى، مسائل سیاسى کشور، آن چیزهائى که به چشم باز، به بصیرت کافى احتیاج دارد جوان دانشجوى ما،... شما که استاد او هستید، رتبهى بالاترِ افسر جوانید؛ شما فرماندهاى هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست شناسائى بکنید؛ هدفهاى دشمن را کشف بکنید؛ احیاناً به قرارگاههاى دشمن، آنچنانى که خود او نداند، سر بکشید و بر اساس او، طراحى کلان بکنید و در این طراحى کلان، حرکت کنید.»[4]
ü تعمیق بصیرت جامعه:
اگر در زمینههاى مسائل اجتماعى، مسائل سیاسى، مسائل کشور، آن چیزهائى که به چشم باز، به بصیرت کافى احتیاج دارد، جوان دانشجوى ما... شما که استاد او هستید، رتبهى بالاترِ افسر جوانید.[5]
ü دشمن شناسی و هوشیاری:
شما فرماندهاى هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست شناسائى بکنید؛ هدفهاى دشمن را کشف بکنید؛ احیاناً به قرارگاههاى دشمن، آنچنانى که خود او نداند، سر بکشید.[6]
ü پیشگامی در جهاد:
و بر اساس او، طراحى کلان بکنید و در این طراحى کلان، حرکت کنید.[7]
وظیفه دیگر این فرماندهان پس از مشاهده مسائل کلان و رصد دشمن طراحی عملیاتی بر اساس مشاهدات خود است. و خود نیز در خط مقدم این نقشه جنگ پیشگام باشد.
[1]- بیانات در دیدار اساتید دانشگاه ها، 8 شهریور 1388.
[2]- بیانات در دیدار اعضاى بسیجى هیئت علمى دانشگاهها، 2 تیر 89 .
[3]- بیانات در دیدار دانشجویان، 4 شهریور 1388.
[4]- بیانات در دیدار اساتید دانشگاه ها، 8 شهریور 1388.
[5] - همان.
[6] - همان.
[7] - همان.