حوزه اجتماعی: مانند دامن زدن به اعتراضات کارگری و صنفی و اعتصابات در کشورهای دیگر.
حوزه فرهنگ: مانند تهاجم و شبیخون فرهنگی به زیرساختها و مبانی فرهنگی کشورهای دیگر.
حوزه سیاسی: مانند تلاش جهت ایجاد انقلابهای مخملی و رنگی در کشورهای هدف.
جنگ نرم علیه ایران
پس از شکست غرب در تحمیل استراتژیهای گوناگون جنگی در 30 ساله پس از انقلاب استراتژی جدید غرب، استراتژی جنگ نرم در مقابل جمهوری اسلامی ایران است، که در فتنههای سال 88 گستره و عمق این جنگ نمایانتر گردید.
«وقتی انسان، تجهیز، صف آرایی، دهانهای با حقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ فشرده شده علیه انقلاب، امام خمینی «ره» و آرمانهای نظام اسلامی را میبیند وجود این جنگ نرم را باور میکند. هرچند ممکن است عدهای اینها را نبینند.[1]
با همه جدیت دشمن در این جنگ و همه تاکیدات مقام معظم رهبری اما هستند خواصی که به این جنگ اعتقادی ندارند. اساسا اینگونه تعابیر را توهم و به عبارت خودشان «توهم توطئه» می دانند.
این عده متاسفانه بجای آنکه به نقش اساسی عوامل خارجی به خصوص قدرتهای بزرگ در تحولات سیاسی توجه داشته باشند، همواره با این استدلال که شما دچار «توهم توطئه» شدهاید، منکر این نقش اساسی هستند. کشور ما به دلیل برخورداری از فرهنگ و تمدن کهن ایرانی- اسلامی، اصالت نژادی، وسعت سرزمین، کمیت و کیفیت جمعیت، امکانات نظامی، اقتدار سیاسی، نفوذ منطقه ای و بین المللی، منابع طبیعی، سرمایه اجتماعی، درایت و توانمندی رهبران فرهنگی و سیاسی، یکپارچگی انسجام ملی و مهمتر از همه تمسک به فرهنگ و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و التزام به نظریه ولایت فقیه الگویی مترقی و متعالی برای کشورهای اسلامی و عامل مهمی در بیداری و خیزش ملتهای اسلامی منطقه است. بنابراین غرب و در راس آن ایالات متحده کانون حملات نرم و براندازانه خود را متوجه ایران اسلامی کرده اند و در کنار تحمیل 8 سال جنگ تحمیلی، کودتاهای گوناگون، حمایت از گروههای ضد انقلابی و ایجاد اغتشاش در کشور، از انواع متدهای جنگ نرم در حوزههای گوناگونی از جمله سینما، تئاتر، رمان و ادبیات داستانی، شعر، رسانههای دیجیتالی، گروههای مجازی و حقیقی، معنویتهای ساختگی و عرفانهای دروغین و... بهره بردهاند.
البته مقام معظم رهبری در سال های دهه 70 «تهاجم فرهنگی» دشمن را به دولت و خواص متذکر شدند اما در همان سالها بسیاری از تکنوکراتهای سازندگی نه تنها آن را باور نکردند بلکه آن را به سطحی ترین صورت تفسیر نمودند. (تقلیل به مسئله حجاب و...)
همچنین چند سال قبل از آن نیز حضرت امام «ره» در زمان صدور قطعنامه 598 که بسیاری از همین خواص آن را پایان جنگ می دانستند در پیامی که صادر نمودند خبر ازشروع جنگی جدید دادند و فرمودند «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است»که بسیاری آن را نه تنها یک استراتژی به حساب نیاوردند، بلکه چه بسا این جمله تاریخی را یک جمله ادبی و حماسی بیش تصور نکردند.
«جنگ فقر و غنا» و «تهاجم فرهنگی» دو روی یک سکه بودند که فریفتگان «توسعه» غربی و فریب خوردگان دشمن در کنار هم هر روز به دل دشمن بیشتر غلطیدند و کار به آنجا رسید که در دوره اصلاحات، رسماً «آرمان جامعه مدنی» از سوی این عده جایگزین آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی شد و دغدغه دین جای خود را به دغدغه آزادی داد.
در این دوره که دولتمردان هم نوای غرب بودند مقام معظم رهبری جنبش مردمی را رهبری فرمودند، جنبشی عدالتخواهانه که جبهه انقلاب را در عرصه جنگ فقر و غنا بازسازی مینمود و جنبشی نرم افزارانه که جبهه انقلاب را در برابر جبهه فرهنگی و نرم افزارانه غرب آماده میساخت.
در این دوره مقام معظم رهبری از تعبیر «ناتوی فرهنگی» که به اصطلاحات و ادبیات نظامی نزدیکتر بود اشاره فرمودند اما این تعابیر روشن هم بسیاری را نتوانست تکان دهد. (ناتو نام پیمانی نظامی است که در دوران جنگ سرد در بین متحدان آمریکا منعقد شد)
از سال 83 که بعد از تلاشهای مردم انقلابی و رهبری هوشمندانه رهبر انقلاب و بعد از سالها جنبش عدالتخواهی و نرم افزاری، دوباره گفتمان انقلاب اسلامی در ایران مسلط شد و به برکت آن بار دیگر حرکتهای اسلامی در جهان اسلام جان گرفت، این دشمن و فریفتگان داخلیاش بودند که شاهد هجمه جدید انقلاب اسلامی بوده که سالهای تحقیر آمریکا و لیبرال دمکراسی غرب در دهه 60 تداعی کرده اند. غرب به رهبری آمریکا در این سالها بار دیگر احساس خطر میکند و ایران را «محور شرارات» تعبیر میکنند و جبهه غرب را در برابر ایران آرایش جدیدی میدهند.
و بار دیگر این قدرتهای بزرگ جهانی هستند که جنگ تحمیلی نرم را طراحی مینمایند و به کمک فریفتگان داخلیاش آن را عملیاتی میکنند و شبکههای رسانهایشان آتش تهیه را آماده میسازند.