خبر رسید که آمد به سر، گرانیها
که کرد از سرِ مردم گذر ،گرانیها
کناره کرد ز شهر و ز ترس مسئولان
فرار کرد به کوه و کمر ،گرانیها
دوباره مرغ نشان داد روی خوش ما را
رها شدیم از آن مایه سرگرانیها
ز خواب ناز به ناگه پریدم و دیدم
هنوز بیحس و منگیم در گرانیها
وزیر خواست که اقدام عاجلی بکند
سه بار گفت ز جان: «مرگ بر گرانیها!»
درآمد از کف بنده درآمد و پر زد
که اینزمانه در آرد پدر ،گرانیها
ز بانک و دوست بسی وام و قرض بستاندم
مگر کمی بشود بی اثر، گرانیها
نه وام، چار? ما شد، نه وجهِ دستی ما
«کفاف کی دهد این بادهها به مستی ما؟!»
*
زبانه زد به دلم اشتیاق یارانه
و سوخت جان من از احتراق یارانه
شکست اگر چه جناغ من از گرانیها
شکستهایم من و دل جناغ یارانه!
دهان من شده پُر- معده ام فدای سرت-
خوش است واژه ی پرطمطراق یارانه
بدو! کبابِ سهامِ عدالت آماده ست
بیا بپاش به رویش سماق یارانه!
اگر تورّمِ پر رو(!) گذاشت سربهسرت
بکوب بر سر او با چماق یارانه!
ز یار صبر توانم ولی از او هرگز
فراق یار کجا و فراق یارانه!
خوشا ز ناخوشی دهر، جان بدر بردن
خوشا به دیدن یارانه از خوشی مردن!
*
مکن تعجب اگر آب و نان گران شدهاست
به هرچه مینگری در جهان گران شدهاست
به عشق یار قسم،عاشقی نمی صرفد
که ازدواج برای جوان، گران شدهاست
به روی شیشه، مش اِسمال ِکلّهپاچه فروش
نوشته: پاچه و مغز و زبان گران شدهاست
بیار ساغری از آب معدنی،ساقی!
که توی میکده رَطلِ گران، گران شدهاست
(صبا به لطف بگو سردبیر رعنا را
که شعر و تعرف? خاص آن گران شدهاست
ردیف و قافیه و وزن جای خود دارد
خبر رسیده معانی-بیان، گران شدهاست!
چه میشود که به ما لطف تو عیان باشد؟
مگر که گوش تو چون شعر ما گران باشد!)
روزنامه تهران امروز- 30 مهر 91