بسم الله الرّحمن الرّحیم
( به مناسبت سوم خرداد نوشته شد : )
مانند تکه ای ابری شدهام که در آسمان بیابانی وسیع و سوزان خود را گم کرده ! ... تشنگی امان نمی دهد ... مانده ام ببارم یا دعا کنم که بر من ببارند ! ... من تشنهام ... آی کسی هست که مرا به روزهای خوش گذشته برگرداند ...
عشقمان میکشید نعره زنان
توی میدان مین زمین بخوریم
راه دوری نمی رود ، مشتی ...
لگدی هم اگر ز « مین » بخوریم
روزهای سبزی که :
تشنگی اندکی امان می داد
شب که یکباره میرسید از راه
بر سر سفره موقع افطار
شربت عشق بود و قرص ماه
خرمشهر مان را گرفتند و خونین شهر تحویلمان دادند اّا ککمان نگزید اگر چه بهترین بچههای مان را در مسابقه فتح میدان مین از دست دادیم
جهان را آراستیم و جهانآراهایمان مرگ را زیر پا له کردند
سیم خاردار با زخمهای بدنمان آشتی کرده بود و بر روی ما لبخند می زد ولی چیزی در سینهمان بود که سرزنش یسم خاردار را هم برایمان آسان می کرد
آن روزها خدا به ما چه نزدیک بود ، خودش را به ما نشان داد و کلید شهر را دو دستی تقدیممان کرد ، ما در همنشینی شهدامان همنشین فرشتگان بودیم و لی اینک :
آسمان فرش زیر پایم بود
آه گویی فرشته بودم من
آه از نفس آه از شیطان
پنبه شد هرچه رشته بودم من
و امروز تسلیم شهر شدهایم ... شهری که از سر و رویش لبخند دشمن می ریزد ... و دارد کشف می شود تمام غیرت آن ... دارد به خاک مذلتمان می نشاند ... خونین کرده است دلهایمان را ... و ما چه بی خیال نشستیم و شعرها گفتیم ...
خدایا همانگونه که آن روز خرمشهر را آزاد کردی امروز نیز ما را آزاد کن و امام غایب از نظرمان را برسان
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم : هیــــــــچ
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
بارها گفته ام و بار دگر می گویم : « کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست ، احتیاج به هیچ وعظی ندارد ، می داند چه باید بکند و چه باید نکند ؛ می داند که آنچه را که می داند ، باید انجام دهد ، و در آنچه که نمی داند ، باید احتیاط کند . »
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الاقل محمد تقی البهجة
آیا می دانید تک تک کلمات و جملاتی که در زندگی روزانه خود استفاده می کنید تا چه اندازه روی روحیه و رفتار شما تاثیر دارد؟ آیا تاکنون به زبان خود توجه کرده اید؟ نه فقط زبان گفتاری که بلکه تفکرات درونی و مکالماتی که با خودتان دارید، توجه کرده اید؟
زبان یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین ابزار برای کنترل حالت های روحی در برابر خود و دیگران است. این مکالمات و تفکرات ما هستند که روز ما را می سازند و مسلما همه ما روز شاد و پر انرژی را به روز پر استرس و خسته کننده ترجیح می دهیم.
همچون مسایل دیگر، نخستین مرحله برای کنترل زبان، آگاهی است؛ بسیاری از مردم به نحوه صحبت کردن – درونی و با دیگران – آگاه نیستند. توجه کنید که آیا مثبت یا منفی صحبت می کنید. آیا واقعا به نوع بیان خود و تاکید خود روی جملات مختلف آگاهی دارید؟
شناخت اصول زبان شناسی به زمان نیاز دارد. خیلی از مردم هستند که بدون آگاهی از جملاتی استفاده می کنند که بار منفی زیادی دارند و وقتی شما منفی فکر کنید چه می شود؟ معلوم است. افکار منفی به رفتارهای منفی منجر می شود. در آخر هم موجب ایجاد مشکلات و ناراحتی در زندگی می شود.
با خفه کردن این افکار منفی در نطفه، می توانیم بسیاری از دردها و ناراحتی را از زندگی خود دور کنیم.
در ادامه 7 جمله منفی را ذکر کرده ایم که باید از دایره لغات ذهن خود دور بریزید و در ادامه آن 7 جمله ای را مطرح کرده ایم که با تکرار آنها در زندگی، موفقیت های زیادی نصیبتان خواهد شد.
جملاتی که باید از آنها اجتناب کرد
1. نمی توانم ...
«نتوانستن» کلمه ای تضعیف کننده است که بین شما و اهدافتان فاصله زیادی ایجاد می کند. تاثیر این کلمه تا این حد است که شما پیش از آغاز اهداف خود، شکست می خورید. افراد عاقل و موفق اعتقاد دارند اصولا جمله ای به نام «نمی توانم» وجود ندارد. باید همیشه به خوبی ها فکر کنید و به دنبال راهی برای رسیدن به اهداف خود باشید. به خود فرصت امتحان بدهید. برای این کار باید این جمله را کاملا و برای همیشه از دهان خود بیندازید.
2. سعی می کنم
آیا تاکنون برای بلند شدن «سعی» کرده اید؟ اکنون امتحان کنید. آیا می شود؟ مسلما نه! وقتی می گوییم «سعی خود را خواهم کرد» در اصل اعتراف می کنیم آماده انجام این کار نیستیم. به قول یودا در فیلم جنگ ستارگان: یک کار را انجام دهید یا ندهید. تلاش می کنم هیچ معنایی ندارد.
3. کاش مجبور نبودم ...
این جمله نوعی ناله و شکایت هم هست. عموما مردم دوست ندارند به غرغرهای افراد گوش کنند و انجام دادن آن چندان صورت خوشی ندارد. اگر چیزی را دوست ندارید، شرایط را عوض کنید. سعی کنید همیشه با لبخند زندگی خود را پیش ببرید.
4. من باید ...
کلمه «باید» به طور ذاتی بار منفی دارد. «باید» به معنای از دست دادن است: از دست دادن موقعیت همیشه به دستاوردهای مثبت منجر نمی شود. این کلمه نوعی انتقاد و سرزنش است و بهتر است از مکالمات روزانه خود آن را دور بریزید. به جای اینکه به طور مدام به خود یادآوری کنید چه کارهایی را «باید» انجام دهید روی مسایلی تمرکز کنید که اوضاع را بهتر می کنند.
5. من نیاز دارم ...
هر چند وقت یکبار جار می زنید برای انجام کار خود به چیزی نیاز دارید اما در واقع به آنها نیازی ندارید؟ کلمه «نیاز» نوعی وابستگی غیر سالم ایجاد می کند. دفعه بعد که این کلمه از دهان شما خارج شد، دوباره به آن فکر کنید و ببینید آیا واقعا به آن چیزی که فکر می کنید نیاز دارید؟ اگر ندارید، این تفکر منفی
این مکالمات و تفکرات ما هستند که روز ما را می سازند و مسلما همه ما روز شاد و پر انرژی را به روز پر استرس و خسته کننده ترجیح می دهیم
را از ذهن خود بیرون کنید.
6. احوالپرسی منفی همچون «بد نیستم» یا «بدتر از این این نمی شود»
این جملات را خیلی می شنویم. بسیاری از مردم بدون اینکه تاثیر این جملات را بدانند، از آنها در جواب احوالپرسی ها استفاده می کنند. در نتیجه استفاده این جملات نیز احساس منفی پیدا می کنند. چرا از واژه های مثبت استفاده نمی کنید. یا حداقل صادق باشید: وقتی خوب نیستید لازم نیست بگویید: عالی هستم! یا از این بهتر نمی شود.
7. هرگز
واژه «هرگز» محدودیت های فوری در زندگی شما ایجاد می کند. استفاده از این واژه باعث از بین بردن فرصت ها در زندگی می شود. این واژه ذهن را محدود می کند و نمی توان راهکارهای مناسب را پیدا کرد. از همین لحظه تصمیم بگیرید هرگز از «هرگز» استفاده نکنید.
جملاتی که بهتر است در زندگی زیاد استفاده کنید
1. بله!
ریچارد برنسون که کارآفرین موفقی است می گوید یکی از کلیدهای موفقیت او استفاده آگاهانه و مکرر از واژه «بله» بوده است. دفعه بعد که خواستید نه بگویید، سعی کنید به جای آن بله بگویید. این واژه شما را وارد دنیای تازه ای از انتخاب ها و امکانات می کند و به ناگه متوجه می شوید زندگی بسیار سرگرم کننده تر و شادتر از قبل شده است.
2. من خوش شانس / شکرگزار هستم
ثابت شده شکرگزاری و تشکر باعث کمرنگ شدن نشانه های افسردگی و ناراحتی می شود. قبل از خوابیدن سعی کنید دست کم 3 چیزی را یادآوری کنید که باعث شکرگزاری شما شده اند. به خوش شانس بودن خود اعتقاد داشته باشید و برای آن سپاسگزار باشید. به جای فکر و خیال های پوچ و بی ارزش و ترس های بیهوده، با فکرهای مثبت به رختخواب بروید و آسوده بخوابید تا صبح خوبی هم داشته باشید.
3. من می توانم
این جمله بهترین جایگزین برای «سعی خواهم کرد» است. به جای جمله «سعی خواهم کرد» همیشه از فعل توانستن و «من می توانم» استفاده کنید و معجزه آن را به عینه ببینید. وقتی می گویید «من می توانم» در واقع به خود این امید را می دهید که هدف های شما قابل دسترسی هستند. اینکه واقعا به اهداف خود برسید یا نه اهمیت ندارد – مهم این است بر ای محقق کردن آن همه تلاش خود را کرده اید.
4. چه می شود اگر ...؟
این عبارت نیز بهترین جایگزین برای «هرگز» یا «غیرممکن» است. به جای محدود کردن خود، از این عبارت استفاده کنید و امکان رخ دادن مسایل مورد نظر را بالا ببرید. این جمله به شما برای پیدا کردن راهکار مناسب شجاعت می دهد. هنگامی که احساس ناامیدی داشتید با خود بپرسید چه می شود اگر ...؟ و می بینید راهکار مناسب به ذهنتان خطور خواهد کرد.
5. احوالپرسی مثبت همچون «من خوبم»
وقتی کسی احوالتان را جویا می شود به جای استفاده از عبارت های منفی همچون «بد نیستم» یا «از این بدتر نمی شوم» به او بگویید «خوبم. ممنون». وقتی روز خوبی نداشته اید نیز بهتر صادق باشید و بگویید: «روز خوبی نداشته ام اما مطمئن هستم فردا بهتر خواهم بود.»
6. عبارت های مثبت همچون «یادم باشد ... »
واژه های ما تاثیر بسیاری روی افکار و اعمال ما دارند. مثلا وقتی جمله منفی همچون «یادم نرود قبض را پرداخت کنم.» در واقع ذهن به بار منفی جمله می چسبد و شما فراموش می کنید قبض را پرداخت کنید. اما اگر در عوض بگویید: «یادم باشد قبض را پرداخت کنم» مطمئنا خاطرتان خواهد ماند. همیشه در ذهن خود هم با واژه های مثبت با خود حرف بزنید.
7. از این بدتر هم می توانست باشد
هرگاه در شرایط ناگوار و غیرقابل تحملی گرفتار شدید سعی کنید ذهن خود را با فکر کردن به اوضاع بدتر پرت کنید. این راهکار باعث کاهش درد و ناراحتی شما می شود. وقتی به اوضاع بدتر از آنچه گرفتار آن هستیم فکر می کنیم، ناراحتی ما از اوضاع پیش رو به طور محسوسی کاهش پیدا می کند.
نقش عمیق و ماندگار معلم در پرورش انسانهای صبور، عاقل، مبتکر، شجاع و پرهیزکار/ مدیران آموزش و پرورش باید با نشاط، انقلابی و متدین باشند/ نگاه سیاسی، حزبی و جناحی به آموزش و پرورش سمّ است/ محتوای کتابهای درسی متقن و بدور از هرگونه انحراف باشد (1393/02/17 - 13:38)
رهبر انقلاب، هدف اصلی از دیدار با معلمان را ابراز ارادت به جامعه معلمان و احترام به مقام تعلیم و تربیت خواندند و خاطرنشان کردند: همه ما زیر بار منت معلمان هستیم بنابراین تکریم حرفه معلمی باید در جامعه، همگانی و نهادینه شود به گونه ای که سلام دادن و احترام به معلم یک افتخار محسوب شود.
ایشان بچه های مردم را امانتی نزد معلمان خواندند و در تشریح ابعاد اصلی حرفه معلمی گفتند: تعلیم علم و دانش، وظیفه مهمی است اما مهمتر از آن، یاد دادن تفکر به کودکان و نوجوانان است.
رهبر انقلاب «سطحی نگری و سطحی آموزی» را موجب زمین گیر شدن جامعه برشمردند و افزودند: اگر دانش آموز روحیه تفکر و روش فکر کردن صحیح را از معلم خود یاد بگیرد آینده کشور نیز بر پایه تفکر و منطق استوار می شود بنابراین معلمان عزیز در این زمینه، وظیفه سنگینی بر عهده دارند.
حضرت آیت الله خامنه ای «آموزش عملی رفتار و اخلاق» را سومین بعد حرفه افتخارآمیز معلمی خواندند و تأکید کردند: تحقق اهداف و آرمانهای بلند ملت احتیاج به انسانهای صبور، عاقل، متدین، مبتکر، مهربان، شجاع، پرهیزکار، مؤدب و پرتلاش دارد که «معلم» در پرورش چنین انسانهایی، نقش درجه اول، عمیق و ماندگار دارد.
رهبر انقلاب در همین زمینه یک نکته مهم را به جامعه معلمان خاطرنشان کردند و آن اینکه درس اخلاق و سبک زندگی، تنها با کتاب و بیان منتقل نمی شود، بلکه نیازمند رفتار
صادقانهی اخلاقی است.
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با بیان چند نکته در زمینه ها ی مدیریتی، توجه جدی مسئولان این دستگاه عظیم را به سند تحول آموزش و پرورش خواستار شدند و افزودند: اجرای این سند اساسی و راهگشا، نیازمند نقشه راه و برنامه عملیاتی است که لازم است با نظر شورایعالی انقلاب فرهنگی تهیه و قدم به قدم اجرا شود.
ایشان مسئله نیروی انسانی را از دیگر مسائل مهم آموزش و پرورش برشمردند و افزودند: این دستگاه سرنوشت ساز مستقیم و غیرمستقیم با دهها میلیون نفر از مردم ارتباط دارد بنابراین مدیران و نیروهای سطوح کلان آن باید دارای ویژگی های خاصی باشند.
رهبر انقلاب تأکید کردند: نیروهای جوان، انقلابی، متدین، با نشاط، پرانگیزه و عاشق کار را در اولویت قرار دهید و توجه جدی کنید که تمرکز بر اهداف آموزش و پرورش «تنها مسئله ی» مسئولان و مدیران این دستگاه باشد.
ایشان، در تبیین ضرورت تکیه آموزش و پرورش بر نیروهای انقلابی و متدین، افزودند: هدف اصلی ملت و مسئولان این است که به برکت اسلام و قرآن، در این کشور جامعهی نمونه و پیشرفته ای از لحاظ «مادی و معنوی و اخلاقی» ایجاد کنند که پیمودن راه طولانیِ دستیابی به این هدف مهم، نیازمند پرورش نسلی «بالنده و متفکر و مصمم» در آموزش و پرورش است و این مسئله نیز از عهده مدیران و نیروهای متدین و انقلابی برمی آید.
حضرت آیت الله خامنه ای نگاه و توجه به جریانهای سیاسی، جناحی و حزبی را «سمّی برای آموزش و پرورش» خواندند و افزودند: متأسفانه در دورانی، این نگاه غالب شد و خسارتهای فراوانی به همراه آورد.
ایشان، پشتیبانی همه دستگاهها بویژه بخشهای بودجه ای دولت را از آموزش و پرورش، کاملاً ضروری برشمردند و خاطرنشان کردند: هر قدر در آموزش و پرورش هزینه و سرمایه گذاری شود، نسبت به دستگاههای دیگر، نتیجه مضاعف خواهد داشت چرا که این دستگاه، ریشه و مبنای همه پیشرفتهای حال و آینده کشور است.
ایشان، همچنین مراقبت از متون و کتابهای درسی را مهم خواندند و افزودند: مطالب کتابها باید اتقان و استحکام داشته باشد و از هرگونه حرف سست و انحرافی، چه سیاسی و چه دینی و از هرگونه انحراف از واقعیتها، به دور باشد بنابراین مسئولان تدوین کتابهای درسی باید در «نهایت دقت و امانت»، وظایف خود را به انجام برسانند.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان دو نکته دیگر را به مسئولان آموزش و پرورش متذکر شدند: اول توجه مضاعف به دانشگاه فرهنگیان که محل تربیت نیروهای مورد نیاز است و دوم: غفلت نکردن از اهمیت و نقش تأثیرگذار معاونت پرورشی در سطوح وزارتی و مدیریتی.
رهبر انقلاب همچنین با توصیه به استفاده از برکات ماه رجب به عنوان فرصتی برای بندگی و خودسازی، یاد معلم شهید آیت الله مطهری را گرامی داشتند و افزودند: این متفکر و معلم بزرگ و مجاهدِ راه فکر و عقیده اسلامی، با شهادت خود، سند قبولی مجاهدتهای طولانیش را از پروردگار دریافت کرد.
ایشان شهیدان رجایی و باهنر را دو معلم و مجاهد پارسا و مخلص برشمردند که عمری را در خدمت به تعلیم و تربیت سپری کردند.
در ابتدای این دیدار وزیر آموزش و پرورش در گزارشی با اشاره به جمعیت یک میلیونی فرهنگیان کشور گفت: دستگاه آموزش و پرورش بزرگترین دستگاه کشور در حوزه ی فرهنگی است و 12 میلیون دانش آموزش را تحت پوشش دارد.
دکتر فانی ارتقاء کیفیت آموزش و پرورش را مهمترین راهبرد این وزارتخانه توصیف کرد و افزود: تبدیل حافظه محوری به خلاقیت محوری، تقویت کتاب خوانی، تقویت روحیه ی پرسشگری، توسعه ی فرهنگ عفاف و حجاب، انس با قرآن و اهل بیت علیهم السلام و نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی – ایرانی از برنامه های مورد اهتمام آموزش و پرورش است.
روز معلم، روز بزرگداشت سنتهای پسندیده خدا و تعظیم علم و معرفت است.
معلم، محرم اسرار شاگردان، طبیب بیماری نادانى، شریک اندوه و شادی شاگردان است
تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند . انسانهایی با پذیرش این مسئولیت، نام خویش را در این گروه و در قالب واژه مقدس ?معلم? ثبت کرده اند. معلم بر لوح جان ها نقش دانش و بینش حک می کند و با تعلیم ، بر دفتر سفید دل ، سرمشق تربیت می دهد . سرچشمه زلال ادب و عرفان او ، گل های سینه دانش آموزان را بارور می کندو چه زیبا سروده اندکه به سان شمعی می سوزدو بشررا از تاریکی جهل و نادانی بیرون می آورد.
رنج امروز او ، اعتلای فرهنگ و اندیشه فردای میهن است .او امروز خود را وقف فردای دیگران می سازد و با این کار ، نام خود را در ردیف نام انبیاء برکتیبه تاریخ نقش می کند.
با گرامیداشت یاد و خاطره همه معلمان شهید به ویژه اندیشمند متفکر و استاد فرزانه شهید آیت الله مرتضی مطهری و شهید علی گودرزی ، روز و هفته بزرگداشت مقام معلم را به تمامی جامعه فرهنگیان بتلیجه ای که در جای جای این میهمن اسلامی (تهران بزرگ،اصفهان،ورامین،پاکدشت،بویین میاندشت،برخوار،شاهین شهر ،میمه و ...... )مشغول انجام وظیفه هستند ، تبریک عرض نموده ، سرتعظیم در مقابل مقام شامخ همه این عزیزان فرود می آورم و با آرزوی سلامت،سعادت و بهروزی همه معلمان گرانقدر ،امیدوارم به لطف خداوند منان و در سایه توجهات حضرت ولی عصر(عج) و تلاش و همت آنان ، شاهد شکوفایی هرچه بیشتر دانش آموزان و آینده سازان ، نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باشیم.
مدیر وبلاگ
گل عفاف
ابتدای آتش فساد، یک جرقه است .
این جرقّه، رفته رفته شعله میشود.
زین سبب، باید از بروز این جرقّه بیم داشت.
بوییدن عطر و گل، روح را آرامش و دل و جان را نشاط میبخشد.
عفونت مرداب و لجنزار و لاشه هم، آزار دهنده و نفرتآور است.
هر یک از این «گلبرگ»ها عطر خاصّ خود را دارد.
رایحه گلبرگها روح پرور است و شمیم آنها، مشام جان را نوازش میدهد.
مخاطب این دسته گل، هم بانوان با حجاباند که خود را به این جلوهی معنوی آراستهاند و بهای گوهری را که دارند، میدانند.
هم آنان که در ذهنشان نسبت به حجاب، سؤال و ابهام دارند یا خدای ناکرده از قیمت گوهر وجود خویش و سرمایهی عفاف بیخبرند و به اسم آزادی، هیزم آتش گناه و بنزین شعلهی هوس میشوند.
وقتی که پلها شکست و راه برگشت بسته شد، روزی که پیمانه ریخت و آبرو رفت، چه افسوسها که بر این «بنبست بیآبرویی» میخورند و چه «ای کاش ...»های بیثمر بر زبان میآورند.
وقتی با چشم دل میتوان ملکوت را دید،
وقتی میتوان به چشم خدا و فرشتگانش زیبا و آراسته جلوه کرد،
وقتی میتوان جمال و جوانی را نردبان عروج به بام آسمان کرد و با این سرمایه، آخرت و بهشت را خرید، آیا حیف نیست که چشم به گناه آلوده شود و چهره و تن و اندام، دام ابلیس برای شکار گردد و انسان عرشی، زیر آوار هوس و عصیان دفن شود؟!
بستن چشم بر روی «حرام» صد دریچه به روی «باغ معنی» و بوستان کمال میگشاید.
قهرمان کسی است که بر هوسهای شیطانی و وسوسههای ابلیسی غالب آید.
و ... شیعه کسی است که آن چنان زندگی کند که بتواند سربلند و با عزت، به روی محمد و علی و فاطمه علیهم السلام بنگرد.
اینک این شما، و این گلبرگهای «گل عفاف»:
گلبرگ 1: حراج عشق
کاش انسانها به اندازهی کالایی که میخرند، در دل بستنها و محبت پیدا کردنها هم حوصله و وسواس به خرج دهند.
حیف است که دلها، بی در و دروازه باشد و عشقها بیهویت و بیشناسنامه.
چرا بعضی به «گدایی عشق» میپردازند و بعضی به حراج عشق؟
باید از چه گذشت تا به چه رسید؟
آیا آنچه از دست میدهیم، به آنچه به دست میآوریم میارزد؟ برندهایم یا بازنده؟
گلبرگ 2: ترکشهای گناه
آیا آمار مصدومین «ترکش نگاه» را دارید؟
آیا ضایعات «تیرهای مسموم نگاه» را میشناسید؟
آیا میدانید چه تعداد، مبتلایان به ویروس هوس در بستر نگاه آرمیدهاند؟
خواهران ما باید در «سنگر حجاب» موضع بگیرند و برادران ما باید با «واکسن تقوا» خود را واکسینه کنند، وگرنه عوارض «نگاه» و «بدحجابی» دامن دو طرف را میگیرد.
گلبرگ 3: شکرانهی نعمت جمال
اگر زیبایی و جمال، نعمت خداست، شکرانهی آن هم عفاف و پاکدامنی است.
کسانی که به خاطر زیبایی رخسار و دلفریبی اندام به گناه میافتند، یا دیگران را به گناه میاندازند، حق این نعمت را ادا نکردهاند.
جمال، هرگز مجوز ارتکاب گناه و افتادن به دام و دامن آلودگی و افکندن دیگران به باتلاق فساد نمیشود.
روزی از این نعمت سؤال خواهد شد و حسرت برای آنان است که از این راه به دوزخ بروند.
گلبرگ 4: عشقهای خیابانی
پشت بعضی از نگاههای مسموم و محبتهای فریبا، درهی هولناکی از سقوط و شب تاریکی از بدبختی است.
بعضی قیمت خود را نمیشناسند و خود را ارزان میفروشند.
همهی مدعیان دوستی و عشق، خریدار نیستند، بلکه فقط قیمت میکنند.
اگر نورافکنی بیندازید، عمق تیرگیهای وحشتناک این عشقهای خیابانی و تلفنی را خواهید دید.
شما که نمیخواهید آیندهی خود را آتش بزنید، خیلی راحت به هر کس اعتماد نکنید.
گلبرگ 5: چشم، دریای هوس
عاقلانه نیست که انسان برای لذت دیگران، عذاب الهی را برای خود بخرد.
وقتی چشم دریای هوس شود، قایق گناه در آن حرکت میکند و موج عصیان پدید میآورد.
رابطهی «گناه» و «نگاه» چه قدر است؟
آنان که از تیر نگاههای مسموم پروا نمیکنند، شکار گرگهای هوسران میشوند.
آنگاه ... دست و پا زدنها به جایی نمیرسد.
برای مصون ماندن از «تیر نگاه» چه باید کرد؟
گلبرگ 6: خودفراموشی
هوشیار باشیم که دامهای فریب، جاذبههای گناه، آنتنهای وسوسهگر و فیلمها و سیدیهای دجّالگونه، ایمان و عفاف ما را نربایند.
خدافراموشی، خودفراموشی را درپی دارد.
هر که ارزش خود را نداند، خویش را حراج میکند و زیر قیمت واقعی میفروشد.
ارزش اجناس دست دوم خیلی پایینتر است.
گلبرگ 7: باید «دام» و «دانه» را شناخت.
ما هر لحظه بر سر دو راهی «فسق» و «فلاح» ایستادهایم.
بیش از هر چیز نیازمند «چراغ ایمان» و «سپر تقوا» و چشمان آگاه و عبرتبین هستیم تا در پیچ و خم زندگی در کام فساد و دام گناه نیفتیم.
گوهر عفاف را پاس بداریم تا کرامت انسانی خود را از دست ندهیم.
گلبرگ 8: قیمت وجود
صاحبان گنج و گوهر، جواهرات خود را در معرض دست و دید رهگذران نمیگذارند تا جلوه کند و سارق را به هوس اندازد.
کاش بانوان، قدر و قیمت وجود خود را بدانند و با جلوهگری، چشم و دل هوسبازان را نربایند و گنج عفاف را در معرض هجوم و غارت قرار ندهند.
بعضیها چه راحت خود را به دام میاندازند و با پای خود به قربانگاه میروند.
گلبرگ 9: مروارید نفیس
پاکدامنی و عفاف، گوهری قیمتی و مرواریدی ارزنده است که باید با هزاران چشم از آن مراقبت کرد.
این گوهر اگر گم شود، دیگر به دست نمیآید و این مروارید اگر بشکند، دیگر درست نمیشود.
پس مواظب دزدان عفاف و غارتگران سرمایهی حجاب باشیم.
مگر مروارید شکسته قیمتی دارد؟
گلبرگ 10: ثمرهی باغ زندگی
باغبان، محصول باغ و بوستانش را به تاراج و حراج نمیگذارد، بلکه از آن مراقب میکند.
حجاب و عفاف، ثمرهی باغ زندگی و بوستان عمر است.
چرا باید گل حیا پر پر شود و لگدمال عابران بیخیال و رهزنان بیانصاف گردد؟!
کسی که نگهبان سرمایهاش نباشد، شایستهی هر نوع ملامت است.
گلبرگ 11: دژ کرامت
هیچ کس به اسم آزادی، دیوار خانهاش را برنمیدارد و در حیاطش را باز نمیگذارد.
چون ممکن است دزدی رخنه کند و اموالش را به یغما ببرد.
حجاب، دیواری است که راه را بر دزد عفاف میبندد و زن را در دژ کرامت مصون میسازد.
این دیوار را برنداریم و این دژ را ویران نسازیم.
.
گلبرگ 12: گوهر عفاف
هر چیزی که نفیستر و قیمتیتر باشد باید از آن بیشتر مواظبت کرد تا به غارت نرود.
کسی که ارزش گوهر عفاف را میداند، با بدحجابی آن را زیر دست و پای غارتگران نمیاندازد و خود را به طعمهای برای گرگهای هوسباز تبدیل نمیکند.
به فرزندانمان بیاموزیم که از گوهر عفافشان هوشیارانه پاسداری کنند.
گلبرگ 13: نگاههای مزاحم
وقتی شما در خانهی خود را میبندید یا پشت پنجرهی اتاقتان پرده میزنید، خانهی خود را از گزند بیگانه و نگاههای مزاحم و حشرات موذی ایمن ساختهاید.
چه زیبا گفتهاند که:
«حجاب، مصونیت است نه محدودیت»!
با حجاب خویش، نگاههای مزاحم را ناکام بگذارید.
گلبرگ 14: انتخاب، نه تحمیل
حجاب یک انتخاب است، نه تحمیل.
آنان که حجاب را آگاهانه برمیگزینند، میخواهند «گوهر عفاف» خود را از تاراج مصون نگه دارند.
این است که بر انتخاب خود افتخار میکنند و با حرف این و آن، سست و بیانگیزه نمیشوند و تابع جوّ نمیگردند، چون از قیمت گوهری که دارند باخبرند.
گلبرگ 15: حجاب، سلاح مقاومت
دختران و بانوان فرزانه و فهیم، وقتی به بلوغ فکری میرسند، متین و باوقار میشوند. نه با هر موج به این سو و آن سو میروند و نه رضای خدا را با پسند مردم عوض میکنند.
اگر حجاب، سلاح مقاومت در برابر بیبندوباری است، شگفتا که کسانی خود را خلع سلاح میکنند و در برابر هجوم فساد، بیدفاع میمانند.
گلبرگ 16: دل پاک، نگاه پاک
حجاب ظاهری ریشه در عفاف درونی دارد.
کسی که بخواهد پاک شود، ظاهر و باطنش را باید یکی کند.
آنان که بیقید و لاابالیاند،ولی میگویند «دلت پاک باشد»، نمیدانند که پاکدل در پاکی رفتار و متانت و وقار نمایان میشود و از دل پاک، جز نگاه پاک برنمیآید.
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
نمیتوان پذیرفت که از کسی عفونت گناه به مشام برسد، ولی مدعی باشد که دلش پاک است.
گلبرگ 17: عصارهی گل نجابت
عصارهی گلهای عالم تبدیل به «عطر» میگردد و در شیشهی دربسته نگاهداری میشود.
اگر در شیشهی عطر باز بماند، عطرش میپرد و اگر کسی با حجاب و پوشش، عطر عفاف خود را حفظ نکند، از ارزش و اعتبار میافتد.
رایحهی دلانگیز عفاف را نباید در مزبلهی نگاههای شیطانی رها کرد و گل نجابت را نباید در دست پلید هوسبازان پرپر ساخت.
گلبرگ 18: ویروس گناه
بعضی از نگاهها ویروس گناه منتشر میکنند و بعضی از چهرهها حشرهی مزاحمت دور خود جمع میکنند.
قیافههای بزک کردهای که نگاههای حرام را به سوی خود جلب میکند، مرداب حشرهخیز است و موهای افشان و در معرض تماشا، شعلههای آتش دوزخ است که هم خود را میسوزاند هم جوانان را به آتش گناه میافکند.
حیف نیست که زن با کرامت، به یک بوتیک سیار تبدیل میشود؟!